- شبه خانواده
- مرکز دخترانه کرمان
- مرکز دخترانه بم
- مرکز دخترانه عنبرآباد
- مرکز دخترانه سیرجان
- مرکز دخترانه رفسنجان
- مرکز دخترانه شهداد
- مرکز دخترانه زرند
- مرکز دخترانه بوشهر
- مرکز دخترانه زاهدان
- مرکز پسرانه سیدالشهدا(ع)کرمان
- مرکز پسرانه امام سجاد(ع) گلباف
- مرکز پسرانه امام رضا(ع) اندوهجرد
- مرکز پسرانه امام حسن مجتبی(ع)قزوین
- مرکز پسرانه نرماشیر
- مرکز پسرانه امیرالمومنین(ع) زاهدان
- حمایت از خانواده
- معلولین
تفکر نقادانه سال هاست که موضوعی مهم در تعلیم و تربیت قلمداد میشود. بعد از اجلاسیه انجمن روانشناسی آمریکا در سال ۱۹۴۸، بنیامین بلوم (Benjamin Bloom) پیشتاز طرح «اهداف تعلیم و تربیت» از جمله شناخت، درک، کاربرد، تحلیل، ترکیب (و تولید اندیشه) و ارزیابی شد. تفکر نقادانه در تعلیم و تربیت از همان زمان بود که مورد بحث قرار گرفت.
آفرینش برتر _ تفکر نقادانه سال هاست که موضوعی مهم در تعلیم و تربیت قلمداد می شود. بعد از اجلاسیه انجمن روانشناسی آمریکا در سال ۱۹۴۸، بنیامین بلوم (Benjamin Bloom) پیشتاز طرح «اهداف تعلیم و تربیت» از جمله شناخت، درک، کاربرد، تحلیل، ترکیب (و تولید اندیشه) و ارزیابی شد. تفکر نقادانه در تعلیم و تربیت از همان زمان بود که مورد بحث قرار گرفت. مقاله حاضر پاره ای از تعاریف، چشم اندازها و پرسش ها را در میان می گذارد تا سرآغازی باشد برای تفکر نقادانه در باب تفکر نقادانه. تفکر نقادانه چیست؟ آیا باید آن را تدریس کنیم؟ چرا... و چگونه؟ پاره ای از نظرها و پیشنهادهای سودمند جهت گنجانیدن تفکر نقادانه در کلاس درس را اینجا می آورم، راه حل ها برعهده خواننده اندیشمند.

آینده مستلزم داشتن سواد بالا، آن هم در چند رشته از جمله «برنامه ریزی و نظارت، درک و همدلی، تحلیل و ارزیابی» است که همگی با ساختار بنیادین تفکر به هم پیوند میخورند. پرسش این است که چگونه میتوان مهارتهای تفکر نقادانه را به بهترین نحو به دانش آموزان آموخت. در سالهای دهه هشتاد برای کشاندن تدریس تفکر نقادانه به درون کلاسهای درس مدارس جنبشی شکل گرفت که باعث ایجاد دورههای متنوع آموزشی، برنامهها و مطالب درسی جدید شد. پژوهشهای نوین نشان میدهد که انتقال این مهارتهای فکری به رشتههای مهم دانشگاهی به صورت خودکار انجام نمیگیرد (۲۰۰۰, Swartz). آموزش تفکر نقادانه چنان چه به صورت جداگانه و انتزاعی تدریس شود، نتیجهای نمیدهد و موثر واقع نمیشود. این درس باید جزئی از برنامه درسی و در ارتباط تنگاتنگ با درسهای دیگر باشد. (۱۹۹۸, Rowland- Dunn; ۱۹۸۸, Carr; ۱۹۹۰, Smith)
وظیفه ما معلمان و مربیان است که مهارت ها و روش های تفکر نقادانه برای حل مسائل را به دانش آموزان نوجوان آموزش دهیم. مشکل اینجا است که چگونه می توان این اهداف آموزشی مهم را محقق کرد و فعالیت های فکری مفید و تحول آفرین را در برنامه های درسی و آموزشی گنجاند. پیاده سازی این اهداف و روش ها ممکن است دشوار به نظر برسد، اما اغلب فقط نیازمند تغییری اندک در رویکرد ما به برنامه های آموزشی است. معلمان می توانند هر روز فرصت هایی را برای دانش آموزان فراهم کنند تا مطالبی را که با آن ها سر و کار دارند تشخیص دهند، ویژگی های آن ها را تحلیل و بر روی شباهت ها و تفاوت های میان آن ها تامل کنند. معلمان می توانند فرصت هایی برای طرح اندیشه های مختلف و برنامه ریزی و آزمودن برنامه ها ایجاد کنند. در اینجا به پاره ای از روش ها اشاره می کنم که معلمان و مربیان می توانند با استفاده از آن ها به دانش آموزان نوجوان در جست و جوی راه حل ها و تجربه اندوزی و آموختن از یافته های خودشان کمک کنند.
بی درنگ راه حلی را برای دانش آموز پیدا نکنید
به جای این کار، برای آن ها چیزهای بسیار ساده ای را به عنوان مسئله شناسایی کنید تا به حل آن ها بپردازند. کودکان کم سن و سال اگر فورا صندلی ای برای نشستن پیدا نکنند، یا نتوانند مداد شمعی خود را پیدا کنند و یا تصادفا کاغذی را که بر روی آن می نویسند پاره کننده، اغلب ناراحت و آشفته می شوند. می توان به آسانی به آن ها گفت «یک صندلی از آن طرف بردار و روی آن بنشین»، «بفرما این هم یک مداد شمعی قرمز» یا... اما بسیار بهتر است که در پاسخ بگوییم «بگذار کمی فکر کنیم تا ببینیم چطور می توانیم این مسئله را حل کنیم» و اجازه دهیم تا دانش آموز نظر خود را- صرف نظر از این که از دیدگاه ما بهترین راه حل است یا نه- بیان کند. هر چند یک طرح ابتدایی چه بسا کامل به نظر نرسد، اما دانش آموزان معمولا به تلاش های خود برای اصلاح آن مباهات می کنند.

پیش از خواندن یک کتاب، جلد آن را نگاه کنید و آن را به بحث بگذارید. به ویژگی ها و ساختار تصویری آن توجه کنید. اگر تصویر یک طویله بر روی جلد کتاب است، از دانش آموزان بپرسید که به نظرشان داستان درباره بیگانگان فضایی است یا حیوانات مزرعه. از آن ها بخواهید نظراتشان را درباره محتوای کتاب بیان کنند. پاسخ های آن ها را ثبت و بعدا مرور کنید. از آن جا که در این سن تفکر نقادانه کودکان در موارد زیادی صریحا آشکار می شود، ثبت و نگه داشتن گزارش مکتوب از پیشرفت های کودکان در این زمینه می تواند بسیار سودمند باشد.
هر چیز را با همه چیز مقایسه و مقابله کنید
پیش از شروع یک نقاشی با اسفنج، اسفنج را با قلم موی نقاشی مقایسه کنید و شباهت ها و تفاوت های آن ها در نقاشی را به بحث بگذارید. در فصل سیب، شکل، اندازه، طعم و رنگ انواع مختلف آن را با هم مقایسه و توجه دانش آموزان را به شباهت ها و تفاوت های آن ها معطوف کنید. هوای دیروز را با هوای امروز، دانه های آفتابگردان را با دانه های خشخاش، کشتی جنگی را با کشتی تفریحی، عدد 6 را با عدد 9، یا یک خط کش را با متر مقایسه و مقابله کنید. دو واژه را به لحاظ تعداد حروف و بخش ها، صدای ابتدا و آخر، یا معنی آن ها مقایسه کنید. دانش آموزان را تشویق کنید تا با دقت و از نزدیک به جزییات نگاه کنند و درباره معنا، هدف و اهمیت هرکدام بیندیشند.
طبقه بندی کنید
مجموعه های اشیاء را مرتب و دسته بندی کنید و نسبت به نظرات دانش آموزان در این مورد گشوده باشید. هنگامی که مجموعه ای شامل یک خط کش، یک رول نوار و یک شکلات فرض و از دانش آموز خواسته می شود تا یکی را که به مجموعه متعلق نیست (و با بقیه فرق اساسی دارد) انتخاب کند، یک کودک ممکن است شکلات را بردارد چون آن را می توان خورد. کودکی دیگر ممکن است نوار را بردارد چون گرد است. هر دو جواب را بپذیرید و به دنبال جواب های دیگر هم باشید. این جواب نیست، بلکه فرآیند فکر کردن و از خود پرسیدن است که به نوبه خود اهمیت فراوانی دارد.

خلاقیت دانش آموزان را برانگیزید
نباید همیشه برنامه های آماده شده توسط معلم را به دانش آموزان بدهید. بکوشید تا طیف وسیعی از اشیاء متنوع (کاغذ، گلوله های نخی، نمد، جعبه رنگ و...) و ابزارهایی (مانند قیچی، برس، مسواک، مداد شمعی، چسب و...) فراهم کنید و آموزش ها و دستورالعمل هایی بسیار کلی را به آن ها بدهید. اگر از دانش آموزان بخواهید تا یک آدم برفی با اندازه ای معین را بسازند، آن ها باید در نظر داشته باشند که درباره برف، آدم برفی و اندازه، چه چیزهایی می دانند. آن ها باید قابلیت ها و محدودیت های وسایل و مواد موجود را بدانند. آن ها باید توانایی ها و ضعف های خود را ارزیابی کنند و آن را در نظر بگیرند. آن ها باید برنامه یا نقشه ای را طراحی کنند و آن را بیازمایند و به راه حلی برسند. آن ها باید متفکران نقاد باشند- آن ها باید یک آدم برفی خلق کنند.
بیاموزید که نقادانه بیندیشید